نیلوفر آبی(مطالب خواندنی )

عکس و کلیب ومطالب جالب

نیلوفر آبی(مطالب خواندنی )

عکس و کلیب ومطالب جالب

ماجرای آزمون استخدام

یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را
داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که تنها
یک پرسش داشت. پرسش این بود :

شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از
خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس
در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل
ایستگاه منتظر اتوبوس هستند.

یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که
قبلاً جان شما را نجات داده است. یک خانم/آقا
که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را
دارید. شما می‌توانید تنها یکی از این سه
نفر را برای
سوار نمودن بر گزینید. کدامیک را انتخاب
خواهید کرد؟ دلیل خود را بطور کامل شرح دهید:

پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما
نیز کمی فکر کنیداگر شما در چنین موقعیتی قرار بگیرید چه تصمیمی خواهید
گرفت؟!!!!! ....

...........

..........

........

.......

......

.....

.....

...

..

.


قاعدتاً این آزمون نمی‌تواند نوعی تست
شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را
دارد.
پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را
نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر
حال خواهد مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید. زیرا قبلاً او
جان شما را نجات داده و این فرصتی
است که می‌توانید جبران کنید. اما شاید هم
بتوانید بعداً جبران کنید.
شما باید شخص مورد علاقه‌تان را سوار کنید
زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است
هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.

از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند،
تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ
خود نداد. او نوشته بود :
سوئیچ ماشین را به پزشک می‌دهم تا پیرزن را
به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر
رویاهایم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس
می‌مانیم.

پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد
گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه
می‌پذیرند
که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در
ابتدا به این پاسخ فکر نمی‌کند. چرا؟

زیرا ما هرگز نمی‌خواهیم داشته‌ها و
مزیت‌های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت)
از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهی‌ها،
محدودیت ها و مزیت‌های خود را از خود دور
کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می‌توانیم
چیزهای بهتری بدست بیاوریم.
*

**
*من تو را دوست دارم..  تودیگری را دوست داری.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و
این چنین است که ما تنهاییم*
**
**
*دکتر شریعتی*

-- 
*.زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد

نظرات 2 + ارسال نظر
سعید پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 03:46 ق.ظ http://9odfather.mihanblog.com

سلام دوست عزیز
شما رو من لینک کردم. شما هم منو با عنوان " یک گونی موزیک و مطالب جالب" لینک کنید
مرسی

محمد رضا پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 07:42 ب.ظ http://www.veldan.mihanblog.com/

واقعآ داستان زیبایی بود خیلی آموزنده و حاوی نکات مفید.
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد