نیلوفر آبی(مطالب خواندنی )

عکس و کلیب ومطالب جالب

نیلوفر آبی(مطالب خواندنی )

عکس و کلیب ومطالب جالب

دقت کردین . . .

دقــت کـــردیــن لذتی که تو سواری بر خر شیطون هست تو سواری لامبورگینی
نیست؟؟؟

دقت کردین بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن همیشه هستن اما
هیچ وقت به کارت نمیان

دقــــــــــــــــت کردین:
یک سری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجامشان بدهد.
اطرافیان زحمت اش را می کشند. یکی از آن کارها گرفتن شناسنامه آدم است،
دیگری هم باطل
کردن اش


تـــا حـــالا دقــــت کـــردیــــن !؟
شـــانـــــس یــــه بـــار در خــونــه آدمـــو میــــزنـــه ,
بَـــدشــــانـــســـی دســـتـــش رو از روی زنـــگـــــــ بـــر
نـــمیـــداره ,
بـــدبــَـخـــتـــی هَـــم کـــه کـــلاً کـــلیــد داره . . . . . .

دقت کردین تو فیلمای خارجی پلیس شش تیغ کرده و مرتبه و کلت دستشه و مجرم
ریشو نامرتبه و کلاشینکف دستشه اما تو فیلمای ایرانی این موضوع کاملا
برعکسه ...


دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تمام شد تازه جواب های خوب به ذهنتون میرسه


دقت کردین هر معلمی که میومد میگفت شما بدترین کلاسی بودین که تاحالا داشتم؟

تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !!

دقت کردین بزرگترین دروغ پشت تلفن چیه .......سلام رسوندن بچه ها.....

دقت کردین یکی از سخت ترین کارهای دنیا اینه کـه بخوای برای یکی دیگه
توضیح بدی دقیقاً چــه مــــــــرگـته؟؟!!

دقت کردین همیشه خنده دار ترین موضوعات زمانی به مغزت میرسه که وسط مراسم ختم
هستی؟

دقت کردین الان تو تهران بایه نفس عمیق میتونید کل جدول مندلیف رو بکشید
تو حلقتون:دی

تا حالا دقت کردین وقتى سر سفره نشستى به یارو میگى نمک بده اول واسه
خودش میریزه بعد میده به تو..!!!

دقت کردین؟ وقتی موبایلت زنگ میخوره همه گوشاشون تیز تیز میشه ; وقتی
تلفن خونه زنگ بخوره همه خودشونو میزنن به کر بودن

برو بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می گویی

متنی زیبا از نشریه دانشجویان دانشگاه شریف

آنها که می‌روند وطن‌فروش نیستند.
آن‌هایی که می‌مانند عقب مانده نیستند.
آن‌هایی که می‌روند، نمی‌روند آن طرف که مشروب بخورند.
آنهایی که می‌مانند، نمانده‌اند که دینشان را حفظ کنند.
همه‌ی آنهایی که می‌روند سبز نیستند.
همه ی آن‌هایی که می‌مانند پرچم به دست ندارند.
آن‌هایی که می‌روند، یک ماه مانده به رفتنشان غمگین می‌شوند. یک هفته مانده می‌گریند و یک روز مانده به این فکر می کنند که ای کاش وطن جایی برای ماندن بود. و آن‌هایی که می‌مانند، می مانند تا شاید روزی وطن را جایی برای ماندن کنند

"
نقطه سر خط، نشریه دانشجویان دانشگاه شریف

massage

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت

مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد

متوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی

میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش

را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت

و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید... که کلاه

خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را

بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.

سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش

تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد

چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر

درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش

را برداشت,میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین

انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت

 و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری